آتشم به روایت" آگر" بلیز درونم

عکس من
neverland, Iran
کویرم به ته جرعه ی آخرین پیک رسوایی؛ هنوز زنده ام تا روایت کنم

۱۳۸۶ اسفند ۲۹, چهارشنبه

نمی بینمت

چقدر هوای تو/چقدر دستان من/چقدر ارتفاع این دره/چقدر تو دور شده ای....چقدر؟
هوای قلبت را نگذاشتی/داشته نمی شوم!/راهروهایی که تو رد ذهنت را/استفراغ می کنم/بالاتر از شعور احمقانه ی خطهای وسوسه/ات/لبریز از وسوسه می شوی مرا/تا سالهای سال دستی برایت/می تکانم!/تمام گیلاس های باغچه ی بی بی را/آلبالو/انار/و من گلابی همیشگی ام! برای لبهای /تو/که مرا می خورد!/نمی بینمت!/کجای زیر هیچ درختی/نیستی!!!/کجای بالای دستان بی ارتفاع می شد!!!/
حو صله ی علامت سوال و تعجب و نقطه را ...تف می کنم/راهروهای وسوسه آخرین نقطه ی این بیابان...
حوصله ات خیلی بی شرمانه/حوصله ات هیچ جای دستانم را نگرفت...
هنوز/تو لبریزس از راهروهای بی من/تا
/تاب تاب عباسی/...خدا نگه دار....
ای تمام بی حوصلگی /....
کجایی ....نمی بینمت!!!!

۱۳۸۶ اسفند ۱۱, شنبه

بي گل و پروانه

اعوجاج آيينه ها
و
شهوت سيري ناپذير نامه ها
براي
كشتن پروانه ها/تمام ديوارها از آن من!..تمام دريچه ها از آن تو
اينجا هيچكس به پروانگي نمي رسد
نامه ها يت را به آدرسي آخرين مترسك شاليزار پست كن
بي گل و پروانه
اعوجاج آيينه ها
و
شهوت سيري ناپذير نامه ها
براي
كشتن پروانه ها/تمام ديوارها از آن من!..تمام دريچه ها از آن تو
اينجا هيچكس به پروانگي نمي رسد
نامه ها يت را به آدرس آخرين مترسك شاليزار پست كن
بي گل و پروانه...